حق فراموش شدن خوب است یا بد؟
تاریخ: 3 مرداد 1402 امیر
این سوالی است که بسیاری از افراد این روزها با توجه به تصمیم اخیر دیوان دادگستری اتحادیه اروپا (ECJ) میپرسند که موتورهای جستجو مانند Google را ملزم میکند تا در صورت درخواست افراد، دادههای شخصی را از نتایج جستجو حذف کنند. پس از انتشار این تصمیم، منتقدان حق فراموشی را غیرعملی، نامطلوب و مخالف آزادی بیان دانستند. منتقدان حق دارند که نگران ماهیت نسبتاً نیمه کاره تصویب این قانون باشند. هیچکس منکر آن نیست که اطلاعات غلط و آسیبزا از بستر اینترنت جمعآوری و حذف شوند اما این کار باید در طی زمان و با بررسی کامل انجام شده و سپس یک قانون با پشتوانهی محکم به تصویب برسد، منتقدان معتقدند که شاید کمی در تصویب این قانون، عجله شده است، پس سوال اصلی این نیست که حق فراموش شدن خوب است یا بد، سوال اصلی این است: ما آن را چگونه اجرا میکنیم؟
حق فراموش شدن، عنوانی جذاب و فریبنده!
حق فراموش شدن عنوان جذابی دارد، اما این لزوما چیز خوب یا بدی نیست. ایوان سلینگر و وودرو هارتزوگ در مقالهای اخیر در Wired به این نکته مهم اشاره میکنند که استفاده از کلمه «فراموشکردن» گمراهکننده است: «بحث درباره فراموشکردن یا ناپدید شدن به معنای سنتی نیست و نباید باشد. منافع مهمی در محافظت از مردم در برابر پروندههای رو به رشد دادههای مربوط به آنها وجود دارد. و حریمخصوصی این روزها فقط به این معنا نیست که اسرار را از همه پنهان نگه دارند. در عوض، به معنای تعدیل دسترسی به دادههای شخصی و مرزهای نحوه جریان آن است.
حق فراموشی یک چیز نیست!
حق فراموش شدن، در واقع فقط یک چیز نیست، بلکه مجموعهای از چیزهای مختلف است. تصمیم ECJ، تصمیمی بسیار محدود بود. در درجه اول بر روی گوگل و موتورهای جستجو متمرکز شد و در نهایت نتوانست به منافع بزرگتر در خطر رسیدگی کند. مشکلاتی که شاکی در آن پرونده با آن مواجه بود بسیار فراتر از گوگل بود. برای این که کمی بیشتر وارد موضوع حق فراموش شدن و کمی و کاستیهای آن شویم، اول به این سوالات پاسخ دهید:
سوال اول: فراموشکردن به چه معناست؟
فراموشکردن دادهها به چه معناست؟ از تنها در موارد کمی حق فراموشی، شامل فراموشی کامل میشود. فراموشی کامل مستلزم این است که دادهها حذف شوند و به طور کامل از تمام بسترها و دستگاهها در تمام جهان پاک شوند اما این به ندرت اتفاق میافتد. حتی زمانی که سوابق دادگاه حذف میشوند، چنین چیزی اتفاق نمیافتد. درعوض، در بسیاری از موارد، دادهها موجود میمانند اما قفل و غیرقابل دسترس شده و تنها در شرایط خاص در دسترس هستند.
معنای دیگر فراموشی، اعمال محدودیت استفاده و افشا است. در تصمیم ECJ، گوگل از گنجاندن دادهها در نتایج جستجو برای عموم محدود شده است. از Google خواسته شده است تا به دادههای خاصی کمتر در دسترس باشد. تصمیم ECJ روزنامهها را ملزم به حذفدادهها نمیکند. این واقعیت نشان میدهد که تصمیم ECJ واقعاً مستلزم فراموشی این اطلاعات نیست. اطلاعات هنوز در بستر آنلاین است. ECJ فقط یافتن اطلاعات را سختتر میکند. هیچ چیز از نظر فنی فراموش نمیشود!
سوال دوم: چه کسی باید فراموش کند؟
وقتی نوبت به نهادی میرسد که دادهها را در اختیار دارد یا پردازش میکند، نوع نهاد اهمیت زیادی دارد. بسیاری از مردم ممکن است تمایل بیشتری به پذیرش حق فراموشی در مورد سوابق دولتی داشته باشند تا سوابق بخش خصوصی. مواردی وجود دارد که دولت باید اطلاعاتشخصی افراد را حذف کند. این مفهوم جدید نیست. اما اکنون، میتوان اطلاعات را در پایگاههای اطلاعاتی مختلف یافت، بنابراین حذف کامل چنین اطلاعاتی دشوارتر است.
حق فراموشی در مورد نهادهای بخش خصوصی بیشتر مورد مناقشه است، اما مواردی وجود دارد که ممکن است حمایت گستردهای داشته باشد. برای مثال، بسیاری ممکن است از شرکتها برای پاکسازی اطلاعاتی که بهطور غیرقانونی جمعآوری کردهاند، حمایت کنند. حمایت گستردهای از قانونی وجود خواهد داشت که به افراد این حق را میدهد که در شرایط خاص، زمانی که یک حساب کاربری در یک شرکت (مانند فیسبوک، گوگل، لینکدین، یا دراپ باکس) بسته میشود، درخواست کند که دادهها حذف شوند (با فرض اینکه دلیل قانع کنندهای برای حفظ دادهها وجود نداشته باشد).
سوال سوم: در چه شرایطی دادهها جمعآوری شده است؟
شرایطی که در آن دادهها جمعآوری شدهاند اهمیت زیادی دارند. آیا دادهها به صورت غیرقانونی جمعآوری شده است؟ همانطور که در بالا بحث شد، اجماع بیشتری وجود دارد که قانونی که نیاز به پاکسازی دادههای بهدستآمده غیرقانونی دارد، قابل قبول است. جرایم مربوط به حریمخصوصی در ایالات متحده وجود دارد که به افراد اجازه میدهد در هنگام افشای اطلاعاتشخصی خود شکایت کنند. برخی شرایط دیگر که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:
- آیا اطلاعات بخشی از یک رابطه محرمانه مانند پزشک-بیمار یا وکیل-موکل است؟
- از چه کسی خواسته میشود دادهها را حذف کند؟ ما ممکن است بیشتر مایل باشیم که یک پزشک را وادار کنیم که پروندههای بیمار را که آنلاین قرار میدهد حذف کند تا اینکه یک خبرنگار را مجبور به افشای اطلاعات سلامتی یک شخص کنیم.
- آیا فردی داوطلبانه دادهها را فاش کرده است؟ یا بر خلاف میل شخصی جمعآوری شده (و احتمالاً منتشر شده است)؟
- آیا فرد مورد نظر، زمانی که زیر سن قانونی بوده است دادههایی ارائه کرده است؟
چه باید کرد؟
هدف در اینجا پاسخ به همه سؤالات یا حتی شناسایی همه مسائل نیست. ما فقط میخواهیم شفاف و صریح باشیم و به این نکته اشاره کنیم که وقتی در مورد حق فراموش شدن صحبت میکنیم، چیزهای مختلفی در میان است که فقط برخی از آنها شامل فراموشی میشود. در نهایت، حق فراموش شدن فقط یک نام جذاب برای حقوق و تعهدات مختلف در مورد جمعآوری و استفاده از دادههای شخصی است. بسته به آنچه در مورد آن صحبت میکنیم، مطلوبیت، عملی بودن و آزادی بیان متفاوت خواهد بود. ما باید مراقب باشیم که همه الزامات برای حذفدادهها یا محدود کردن دسترسی به دادهها را با هم ترکیب نکنیم زیرا شرایط بسیار متفاوتی را شامل میشوند. بحث در مورد حق فراموش شدن بحثی نیست که بتوان به راحتی به اصطلاحات سیاه و سفید تقلیل داد. موارد متعددی وجود دارد که ما جابجاییهای خاصی از حق فراموش شدن داریم و در برخی موارد، از قبل به طور گسترده پذیرفته شدهاند.